نقدی بر سمینارهای شبه علمی
از هیچ برای هیچ
علی خسروی*
میخواهم بنویسم از هیچ برای هیچ و تو آخر میدانی که از هیچ بود برای هیچ
چند سالیست که وقتی خیابانهای مدام در حال تعمیر سیرجان را بالا و پایین میشوم و خود را به زور به چهار راهی مسدود میرسانم دقیقا سر چهارراه، روی بیلبورد با بنرها و تبلیغاتی رو به رو میشوم که من و شما را به سمیناری جذاب و پرانرژی با حضور اساتید برتر دانشگاه هاروراد و کمبریج و MIT امریکا دعوت میکند. اگر کمی در تبلیغات ریز شوی با واژههای جذابتر و جهان سومی هم روبهرو خواهی شد مثلا: استاد برتر، حکیم دانا، تنها موفق قرن، بزرگترین متفکر ایران، بمب انرژی، بانوی ناز ایران، پدر فدارکار، پیر خرابات و کلی کمله و واژه دهن پرکن! در اولین باجه بلیت فروشی بلیط میخری و رهسپار همایشی در خور خواهی شد تا تمام کمبودها و نقایصت را به یکباره از بین ببری و تو هم شوی آن که باید!
بعد از کلی انتظار روز موعود فرا میرسد و شما وارد سالن همایش میشوی. باورش سخت است، جمعیت موج میزند، همه با چشمانی سرشار از حس یادگیری منتظر حضور آن مدرساند، آنکه تا رخ بربتابد جزر و مدی در تو رخ میدهد که گویی معماری تو را کوبیده و از نوساخته باشد اما به سبک معماران خانههای مسکن مهر..
به محض ورود سخنران، مجری ولولهای به پا میکند! بعد از کلی آب و تاب سخنران لب میگشاید. با صدایی کاملا میزان شده شروع میکند از خود و تجربیات نابش گفتن، از زمین و آسمان بافتن، از سفرهای خارجه و موفقیت چندساله سخن به میان آوردن و...
از اینکه این حرفها درست و غلط هستند بگذریم اما چنان موقعیتی را برایت بازی میکند که تو نه شیفتهی محتوای کلام بلکه عاشق آن موقعیت تخیلی میشوی که برایت ساخته و با آن همذاتپنداری میکنی و چند ساعتی را در رویا به سر میبری. اما به محض خروج کمکم از خواب بیدار میشوی و دیگر خبری نیست، چون تو در دور دست سراب دیدهای نه آب! تو برای آب رفتی اما غافل از اینکه آب زلال از سرچشمههای بالا دستی نشأت میگیرد نه از کوزهی دورهگردی دلال!!!
میگویند؛ روزی شخصی توری بر آسفالتی نهاده بود و ماهی میگرفت. رهگذری خندید و گفت از پی چه چنین رفتاری انجام میدهی؟ شخص گفت، گویی که کار من بیهوده! اما این نفرات که در صف خرید ماهی ایستادهاند مرا شرمنده کردند و چارهای جز ماهیگیری ندارم.
نباید یکطرفه به قاضی برویم. در همین شهر کارگاههای آموزشی برگزار شده است که بسیار مفید بودهاند. زیرا اساتیدی آنها را رهبری کردهاند که حامل سالها تجربهی کار علمی و پژوهشی بودهاند. بیایید کمی تفاوت قایل شویم. اگر برگزاری همایشها را در ایران بر روی طیفی در نظر بگیریم، در یک سر آن افرادی متخصص، باتجربه، آگاه و عالم میبینید و در آن طرف طیف افرادی دلال و تاجرپیشه که صرفا رویا میفروشند! رویا میفروشند و آرزوهای ناب را تصویر میکنند، گویی میدانند که چه چیزی شما را به وجد میآورد، حرفهایشان همچون دارویی مخدر بر سلولهای عصبی شما تاثیر میگذارد و شما را به سرخوشی فرو میبرد. حرفها بیشتر جنبه کلیگویی دارند، از تحقیقات سخن به میان نمیآورند و مرجعی ارایه نمیدهند.
این افراد تب بازار را به خوبی آموختهاند، برای مدتی افراد را میخکوب میکنند و بعد از چند ساعت حالت سرخوشی از بین میرود. اما سمینار و کارگاه خوب چه معیاری دارد. 1- تخصص فرد با موضوع همایش هماهنگ باشد (مثلا برق نخوانده باشد اما از حافظه بگوید). 2- کلیگویی نکنند 3- شما را با ظواهر پرزرقوبرق فریب ندهند 4- برای سخنانش از نتایج تحقیقات و پژوهشهای دانشگاهی کمک بگیرد (وگرنه معیاری برای درستی کلام نخواهیم داشت) 5-سمینار آموزشی باید ساختار داشته باشد (یعنی دقیقا مشخص باشد چه میگوید؟ برای چه میگوید؟ گفتههایش به چه نتیجهای خواهد رسید؟ برای چه مخاطبی میگوید؟ و از همه مهمتر چه تحقیقات و شواهد پژوهشی از تمام این گفتهها حمایت میکند.)
جالب است بدانید تمام سخنرانیها در حیطهی علمی کمتر از 20 دقیقه هستند، چون زدن حرف حساب در مقابل دیدگان انسانهای آگاه بسیار سخت است. تمام سخنان سخنران را باید تحقیقات تایید بکنند، اما فرض کنید نیازی به ارایه شواهد نباشد. قطعا هر سخنرانی ساعتها طول میکشید چون زدن حرف بیحساب و کتاب فوقالعاده آسان است.
* فعال حوزه سلامت روان