دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران از پایدار سازی و اصلاح منابع آبی می گوید؛
شاید فردا برای اصلاح دیر باشد
بحران پیش آمده متاثر از فعالیتهای اقتصادی نامتناسب با منطقه و مدیریت غلط آب است نه تغییر اقلیم
هدی رضوانی
دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران، بحران آبی در کشور و به ویژه استان کرمان را زنگ خطری می داند که اگر جدی گرفته نشود در سال های پیش رو، آینده ساکنان این منطقه را به خطر انداخته و حیات زمین را خواهد بلعید. برداشت بی رویه از منابع آبی و عدم درک درست از مفهوم بهرهوری آب از دید او عواملی هستند که به این بحران دامن میزنند و تنها با اصلاح مسیر توسعه به سمت فعالیت های کم آب بر و فراهم کردن بستر مناسب برای تقویت فعالیت های نوآورانه در حوزه آب است که می توان بر این بحران چیره شد. گفت و گوی پاسارگاد با سید احمد علوی دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران و فعال حوزه آب، پاسخی است برای برخی از سوالات مطرح شده در این حوزه.
با توجه به اینکه ایران و به ویژه کرمان جزو مناطق خشک و کم آب به حساب میآیند، پایدارسازی منابع آبی در این مناطق جزو ملزومات است. برای این پایدارسازی چه باید کرد؟
مسئله آب به دلیل نقش و جایگاهی که در جامعه دارد بسیار پیچیده و چندبعدی است. به دیگر سخن، بنا به باور جهانی در مسئله آب پیش از آنکه موضوع کمیابی آب مطرح باشد، موضوع نظام اقتصادی-اجتماعی حاکم بر مسئله آب اهمیت دارد. لذا، مسئله پایدارسازی آن هم نیاز به توجه به جنبههای مختلف هیدرولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی و لحاظ کردن دو بعد مدیریت تامین آب و مدیریت تقاضا و مصرف است. در دهههای اخیر در کشور؛ به ویژه در استان کرمان، با رویکردی فنی-مهندسی بیشتر بر جنبه تامین آب و بر وجه هیدرولوژیکی آن تاکید شده و از مدیریت تقاضا و مصرف آب غفلت شده است. این نگاه مهندسی در استان کرمان منجربه برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و توسعه بدون در نظر گرفتن محدودیت منابع آب شده که نتیجه آن بروز خسارتهای مشهود مانند تخریب آبخوان ها، فرونشست و شورشدن آب زیرزمینی و... است. این در صورتی است که برای پایدارسازی منابع آب باید به وجه تقاضا و مصرف آب بیشتر از وجه تامین آن توجه کرد و متناسب با میزان آب موجود در هر منطقه برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی آن را تبیین کرد. در کرمان باید به دنبال اصلاح مسیر توسعه از مسیر کنونی که فعالیتهای اقتصادی آببر انجام میشود بود و به سمت مسیر توسعه کمآببر رفت. یعنی فعالیتهای اقتصادی را دنبال کرد که با مصرف آب کمتر بتوانیم تولید ناخالص بیشتر داشته باشیم.
مزایای پایدارسازی در مناطق کم آبی چون استان کرمان و سیرجان چه میتواند باشد؟
به واسطه مسير اشتباه توسعه تهاجمي به طبيعت و منابع طبيعي در چند دهه اخير خسارتهاي جبرانناپذيري بر پيکره طبيعت ايران زمين و کرمان وارد شده. اين خسارات تاثيرات زيادي بر ادامه حيات جامعه و تمدن ايران دارد و منجر به زوال تمدني جامعه شده. از اين رو، اصلیترین مزیت پایدارسازي منابع آب در مناطق کمآبي چون استان کرمان، حفظ تمدن در اين مناطق با کاهش هزينههاي محيطزيستي و حفاظت و نگهداري از منابع آب برای نسلهای بعدی است تا بتوانند به واسطه اين منابع نيازهاي توسعه خود را محقق کنند. ما حق نداریم تمام منابع طبیعی را صرف کنیم و تنها هزینههای توسعه را برای نسلهای بعدی باقی بگذاریم. پایدارسازی به معنی توسعه با در نظر گرفتن محدودیت جغرافیایی با تکیه بر قدرت خلاقیت و نوآوری است. مصرف منابع طبیعی بدون محدودیت هنر زیادی نمیخواهد. بلکه هنر در گسترش خلاقیت برای توليد ثروت، با درک محدودیتها و ظرفیتهای طبیعی، به ویژه منابع آب است. قید پایدارسازی به نسل کنونی این فشار را وارد میکند که از منابع و فرصتهاي نسل آينده براي توسعه افسارگسيخته بدون در نظر گرفتن محدوديتهاي طبيعي خرج کند.
از مدیریت مصرف در منابع آبی بگویید؟ چگونه این امر محقق میشود؟
مديريت مصرف و مديريت تقاضاي آب بر اين اصل تاکيد دارد که به جاي تامين هر چه بيشتر آب، بر مصرف بهينهتر و کارآتر منابع آب در دسترس تمرکز کنيم. براي اين کار بايد بهرهوري آب ارتقاء يابد. موضوع بهرهوري آب موضوعي است که مورد کج فهمي بسياري قرار گرفته. تنزل و تقليل مفهوم بهرهوري آب به موضوع توسعه تکنولوژيک و دنبال کردن افزايش بهرهوري از طريق توسعه آبياريهاي کارآ اشتباه استراتژيک بزرگي است که در کشور رخ داده. اين اشتباه باعث شده منابع بزرگ از بيتالمال به توسعه سيستمهاي آبياري مدرن تخصيص يابد. اين در صورتي است که توسعه سيستمهاي آبياري مدرن تنها منجر به برداشت بيشتر از منابع آب شده تا کشاورزان بتوانند با همان مقدار آب، يا مقدار آب بيشتر به دليل افزايش سود توليدي در مقياس مزرعه به ازاي مقدار آب، زمين بيشتري را زير سطح کشت ببرند و اين رقابت بر سر برداشت منابع آب را تشديد ميکند. اين در صورتي است که مفهوم بهرهوري آب از دو مولفه اصلي اثربخشي و کارآيي تشکيل شده. اثربخشي به دنبال ايجاد خطمشيها، سياستها و توسعه ظرفيتهاي نهادي و ايجاد بستر مناسب نهادي، اجتماعي و اقتصادي براي مديريت بهينه آب است و کارآيي آب نيز ارتقاء فني و تکنولوژيک افزايش راندمان را هدف قرار ميدهد. در غياب بستر مناسب نهادي و اجتماعي، توسعه تکنولوژيک به مثابه دادن ابزار قوي براي تخريب بيشتر به دست کشاورزان است.
چه راهکارهایی برای سازگاری با کمآبی پیشنهاد میکنید؟
سازگاري با کمآبي، مسئله اي فرابخشي است و بخشهای بیرون از بخش آب را بیشتر از درون آن مورد توجه دارد. لذا، براي تحقق آن نياز به اصلاح مسير توسعه کشور به سمت توسعه کمآببر وجود دارد. اين اصلاح مسیر به مولفههای بسیار زیاد و پیچیدهای چون منافع توزیعشده اقتصادی، قدرت توزیع شده تثبیت شده، معیشت مردم و وابستگی و به گونهای تحول بنیادی نیاز دارد. این تحول شگرف باید با تکیه به درک تاریخ اقتصادی و فرهنگی و موقعیت جغرافیایی و طبیعی و ظرفیتهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی و نیروهای جوان و خوش فکر نسل های جدید ایران، صورت پذیرد. برای این کار به دلیل وضعیت حساس و شکننده کنونی با توجه به تخریبهای محیطزیستی، زمان زیادی برای تصمیم و اصلاح نداریم. فراهم کردن بستر مناسب برای تقویت فعالیتهای نوآورانه و گسترش اقتصادهای خلاق چون اطلاعات و فناوری و تولید انرژیهای نو در کنار استفاده از ظرفیتهای فرهنگی برای خلق ثروت کمک خواهد کرد که با شرایط آبی خود سازگار شویم. باید گفت که بدون بستر مناسب از سیاستها، خطمشیها و رویهها، به طور کلی نهادهای اثرگذار و مناسب؛ تنها تکنولوژی نمیتواند سازگاری به بار آورد که موجود افزایش قدرت ما برای تخریب هم میشود.
این سازگاری با کمآبی در حوزه کشاورزی چگونه اتفاق میافتد؟
در موضوع سازگاری با کمآبی، بیشتر تاکید و توجه به بخش کشاورزی است و افزایش بهرهوری آب یکی از راههای موثر برای این سازگاری است که در آن باید انواع مولفهها و معیارهای اقتصادی، فیزیکی، تکنولوژیکی را در نظر گرفت. باید به اصلاح الگوی کشت سازگار با اقلیم و کمآبخواه و همچنین زنجیره اقتصادی تولید کشاورزی در کنار افزایش راندمان آبیاری و دیگر اقدامات نهادی و مدیریتی پرداخت. موضوع سازگاری با کمآبی در بخش کشاورزی به دلیل وابستگی معیشتی به فعالیتهای کشاورزی با موضوع توسعه روستایی و مسئله جایگزینی یا تنوع بخشی معیشت پیوند می خورد.
برای حمایت از منابع آبی و مبارزه با بحران کمآبی، با چه روشی میتوان الگوی مصرف این منابع را تغییر داد؟
در کنار تغییر الگوی توسعه، فرهنگسازی، تغییر سبک زندگی و استفاده از تکنولوژی در بستر نهادی موثر و مناسب، یکی از گامهای اساسی برای اصلاح الگوی مصرف منابع آب شناخت انگیزههای اقتصادی و استفاده از ابزارهای اقتصادی است. ابزارهای اقتصادی در بستر مناسب باعث میشود رفتار مصرفکنندگان در استفاده از آب اصلاح شود. استفاده از ابزارهای اقتصادی به صرف افزایش قیمت آب محدود نمیشود. واقعی شدن ارزش آب در زندگی مردم و فرایندهای اقتصادی علاوه بر تغییر سبک زندگی متناسب با وضعیت منابع آب در استان کرمان، فعالیتهای اقتصادی ارزشمند را گسترش میدهد. در کنار انگیزههای اقتصادی توجه به انگیزههای داوطلبانه با شکلدهی بستر مناسب برای مشارکت همه در تصمیمگیری و اجرای برنامهها بسیار موثر است. به دلیل افزایش روز افزون جمعیت شهری و توسعه نامتوازن و افسارگسیخته سکونتگاههای رسمی و غیررسمی شهری، مصرف آب شهری به صورت فزاینده ای افزایش مییابد.
میتوان بین مدیریت تامین و مدیریت مصرف منابع آبی ارتباط برقرار کرد؟
رویکردهای تامین آب با تاکید بر عرضه بیشتر آب، بر افزایش آب در دسترس برای مصرفکنندگان با استفاده از منابع جایگزین در کوتاه مدت، یا با ذخیرهسازی آب زیرزمینی در بلندمدت مبتنی هستند. دسترسی به آب اضافهتر، به قصد کاستن از فشار بر آبخوانها فراهم میشود. این رویکردها با افزایش تامین آب، بار محدودیتها را از دوش مدیران و بهرهبرداران برمیدارند. به بیانی دقیقتر، رویکردهای مدیریت تامین آب فینفسه از مدیریت مصرف آب زیرزمینی پشتیبانی نمیکنند و بنابراین نباید در اولویت قرار گیرند. آن ها به همان شیوه رویکردهای طرف تقاضا، بر کشاورزی تاثیر نمیگذارند و ممکن است به همان اندازه کارآمد نباشند. رویکردهای مدیریت تقاضا و مصرف، تابآوری نظام تولید را در برابر فشارها افزایش میدهند در حالی که رویکردهای مدیریت عرضه آب ممکن است انگیزه اقدام برای محدودسازی پمپاژ را به وجود نیاورند. در میان طیف ابزارهای موجود برای مدیریت چالشهای آب زیرزمینی، ابزارهای مدیریت تقاضا و مصرف آب باید در اولویت قرار گیرند، چون با انگیزهها سر و کار مییابند و تاثیر بلندمدت خواهند داشت. ابزارهای مدیریت عرضه آب باید به شیوه مکمل به کار گرفته شوند.
استفاده از پساب و آب خاکستری چگونه در حفظ چرخه منابع آبی موثر واقع میشود؟
بیشتر فعالیتهای انسانی که مصرفکننده آب هستند، تولیدکننده پساب نیز به شمار میآیند. به نسبتی که تقاضا برای آب رشد میکند، کمیت پساب تولیدشده و بار آلودگی آن نیز پیوسته افزایش مییابد. با اینکه پساب، مولفهای مهم از چرخه مدیریت آب به شمار میآید؛ آب پس استفاده، غالبا دردسری دیده میشود که باید از دست آن خلاص شد. در مواجهه با رشد مستمر تقاضا، پساب به عنوان منبع جایگزین و قابل اعتماد اهمیت مییابد و پارادایم مدیریت پساب را باید از «تصفیه و دفع» به «استفاده مجدد، بازچرخانی و بازیابی» تغییر داد. در این نگاه، پساب دیگر یک مشکل که نیازمند راهحل است دیده نمیشود، بلکه بخشی از راهحل چالشهایی به شمار میآید که جوامع امروز با آن روبرو هستند.
تغییر اقلیم تابع چه آثار و پیامدهایی است؟
به دلیل تکیه تامین آب در فلات مرکزی بر منابع آب زیرزمینی، تاثیر تغییر اقلیم در این منطقه با تاخیر آشکار میشود. میتوان با اتخاذ راهکارهای سازگاری با تغییر اقلیم به مدیریت این پیامدها پرداخت. پیامدهای تغییر اقلیم خود را بیشتر در تغییر رژیم بارش و جابه جایی زمانی بارش و پراکندگی آن نشان میدهد که با اتخاذ راهکارهای سازگارانه چون اقداماتی در جهت تقویت تغذیه آبخوان میتوان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد. اما مسئله اصلی این است که تغییر اقلیم سهم اندکی در بروز بحران آب در دشتهای فلات مرکزی ایران، به ویژه کرمان دارد. بیشتر شرایط پیش آمده متاثر از فعالیتهای اقتصادی نامتناسب با منطقه و مدیریت غلط آب است تا نشئت گرفته از تغییر اقلیم. از این رو باید تغییراقلیم را به عنوان یکی از پیشرانهای تاثیرگذار در اصلاح حکمرانی و مدیریت آب کشور در نظر گرفت. برای مثال تاثیرگذاری نظام تخصیص کشور از تغییر اقلیم موجود میشود که در بازبینی نظام تخصیص با توجه به پیامدهای تغییر اقلیم اصلاحات طراحی و اعمال شود.
نقش فرهنگسازی مصرف آب در کاهش این بحران چیست؟
اطلاعرسانی و فرهنگسازی تنها محدود به استفاده از تکنیکها و روشهایی برای انتقال پیامها و دانش به مخاطبین نباید باشد و بسیار فراتر به آن باید نگریست. هدف این اطلاع رسانی در این سطح تنها طبقهبندی مخاطبین، نحوه حضور در سپهر فکری آنان و اطلاعرسانی و آموزش به مخاطبین مختلف است. در این سطح چگونگی تهیه محتویات پیامها و گفت وگوها و انتخاب رسانههای متناسب با مخاطبین متفاوت در سطح ملی و محلی، راهاندازی پایگاههای اطلاعاتی و امکانات تبادل اطلاعات و گفت وگو در فضای مجازی و برگزاری سمینارها، کنفرانسها و کارگاههای آموزشی مورد توجه قرار میگیرد. اما باید در سطح بالاتری ابتدا رویکرد و استراتژی انتخاب شود. اتخاذ رویکرد فرهنگی- اجتماعی نیاز امروز ما در امر فرهنگسازی برای حکمرانی موثر آب است. مهم آن است که اطلاعرسانی در متن فضای ارتباطگیری تعاملی با جامعه به گونهای مطرح شود که یکسویه یا آمرانه نباشد، به ترتیبی برنامهریزی و اجرا شود که عوامل مؤثر در کسب اطلاعات مانند مدلهای ذهنی متفاوت و یادگیری جمعی را در نظر آورد، با ابزارهایی سرشار از تنوع و انعطافپذیری، ادراکات ذهنی و دریافت از واقعیتها را به هم نزدیک کند و سرانجام احساس تعلق، همدلی و مشارکت را در عموم اعضای جامعه به وجود آورد. منظور اصلی، ایجاد و تقویت فرهنگ و باوری است که بتواند در نهایت با انگیزهها و خواستهای کوتهبینانه و سودجویانه و موقت مقابله کند. تنها در چنین شرایطی برای سیاستگذار و کارگزاران، فضای عملکرد مستقل بر اساس باورهای کارشناسی و دوراندیشانه فراهم میشود. دستیابی به این هدف فرهنگی، نیازمند تأمین شرایط ذهنی از نظر تغییر نگرشها و رویکردها در سطح بالای مدیریت جامعه و سطوح مختلف دیگر گروداران آب در سطح ملی و محلی، تقویت ثروتهای غیر ملموس و اجتماعی و ساز وکارهای داوطلبانه و اقتصادی است. مجموعه شرایط عینی و ذهنی، سرمایه اجتماعی و دستگاه شناختی و ادراکی کنشگران و عاملین مختلف در سطح خُرد و کلان، موجب ایجاد تصمیم و عزم جدی میشود. از این رو باید نگاه عمیقتر و جامعتری به مفهوم فرهنگسازی در حوزه آب شود.