به حال ابتذال دانشگاه باید گریست
دانشگاه تهران 85 سال پیش تاسیس شد اما اگر دارالفنون را سرآغاز آموزش عالی در ایران بدانیم، بیش از یک قرن و نیم از شکلگیری نهاد مدرن علم در ایران میگذرد. 150 سال البته هم در مقایسه با دیرینهگی جامعه ایران و هم پیشینهی دانشگاههای جهان چندان طولانی نیست. همین سابقهی کوتاه اما، دورانی پر افت وخیز است. روزی به نام دانشگاه در ایران وجود ندارد تا به بهانه آن دانشگاه را بررسی کنیم اما شانزدهم آذرماه که با روز دانشجو به عنوان اصلیترین رکن دانشگاه پیوند خورده، شاید بهانهای باشد تا با توسل به آن بشود به آنچه که در نظام آموزش عالی میگذرد نگاهی انتقادی بیفکنیم. در 3 دههیی که سیرجان هم صاحب دانشگاه شده است، دانشگاههای این شهرستان هم به عنوان بخش کوچکی از نظام آموزشعالی کشور از معضلات آن برکنار نیستند. به همین مناسبت گزیدهای از سخنان دکتر نعمتالله فاضلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی را برای انتشار برگزیدهایم. این سخنان که بهمنماه سال گذشته طی سخنرانیای ۱۵ دقیقهای عنوان شده است، در فضای مجازی سروصدای زیادی برانگیخت. محمدصادق عبداللهی بخشهایی از این سخنرانی را پیاده کرده که با اندکی تغییر از نظرتان میگذرد.
دکتر فاضلی در سخنرانی خود از پژوهشی سخن گفت که خانم دکتر زهرا محمدی با نام روایت دگرگونی فرهنگی در دانشگاه ایرانی به چاپ رسانده و دربردارنده نتایج مطالعهای بر روی سه نسل از اساتید علوم اجتماعی دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی، شهید بهشتی و تربیت مدرس است. «این پژوهش که قابل تعمیم به همهی اساتید علوم انسانی است، نشان میدهد هر چقدر به امروز میآییم جنبههای اخلاقی، منشی و رفتاری استادان از جهات گوناگون بدتر میشود. میزان سرمایههای فرهنگی و اخلاقی و منش استادان روزبهروز کاهش پیدا میکند. استادان جدید و جوانتر از جهت شناختی وضعشان بهتر است؛ بیشتر زبان انگلیسی میدانند و نرمافزارها میشناسند، بیشتر فوت و فن استاد شدن را میدانند و چهل سالشان نشده استاد تمام میشوند، رزومههای بزرگ و پر از مقاله و کتاب دارند، کلی از این آت و آشغالها را ریختهاند در رزومهشان، هر کس را نگاه میکنی یک روزمه دارد پنجاه متر و ۷۰۰ یا ۵۰۰ مقاله دارد و هنوز ۴۵ساله نشده استاد تمام شده است».
این استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه در ادامه سخنان خود با اشاره به گزارش خانم دکتر فاطمه جواهری با عنوان «سیاست فرهنگی در وزارت علوم» گفت: «اوضاع دانشگاهها، استادان و دانشجویان بهویژه در تحصیلات تکمیلی به لحاظ منش، به لحاظ قابلیتهای تفکر انتقادی، گوش دادن، شنیدن و صحبت کردن، به لحاظ صداقت، به لحاظ ارزشهای وجودی که یک انسان دانشگاهی باید داشته باشد، اینکه سرمشق و نمونه باشد بسیار اسفبار است».
بیش از پنجاه درصد از استادان ما سواد خواندن و نوشتن ندارند
دکتر فاضلی ادامه داد: «متأسفانه باید بگویم بسیاری از استادان ما، بیش از پنجاه درصدشان، سواد خواندن و نوشتن ندارند. آزمون پرلز درباره آموزش و پرورش در سال ۲۰۱۶ نشان میدهد ما از نظر درک مطلب از بین ۵۰ کشوری که آزمون دادهاند رتبهی ۴۵ را داریم و از افغانستان هم عقبتریم. خب همینها بعد میروند کرور کرور دکتری و فوق لیسانس میگیرند. بسیاری از استادان ما که کتاب هم نوشتهاند اگر بهشان بگویی بشین یک صفحه خلاقه بنویس توانش را ندارد. بگوییم بنشین و یک صفحه رمان را با حوصله و لذت بخوان توان و آمادگیش را ندارد. بگوییم بشین یک ساعت گوش کن، دقت کن و تمرکز کن، آمادگیش را ندارد». لازم به ذکر است که آزمون پرلز؛ مطالعهی بینالمللی پیشرفت سواد خواندن ( PIRLS ) یک مطالعهی تطبیقی در زمینه سواد خواندن و بررسی عوامل گوناگونی است که با یادگیری سواد خواندن در دانشآموزان مرتبط است و تحت نظر انجمن بینالمللی ارزیابی پیشرفت تحصیلی ( IE A ) انجام میشود.
دکتر نعمتالله فاضلی با انتقاد از اعطای لقب استاد و دکتر به بسیاری از دانش آموختگان دانشگاهها بیان داشت: «ظلم به مقام علم و دانش است که به بسیاری از استادان دانشگاه لقب «استاد» و «دکتر» میدهیم. این ظلم و بیاحترامی به ناموس علم و اخلاق و بشریت است. آنها که این القاب را گرفتهاند مقصر نیستند. سیستمی باید پاسخگو باشد که کرور کرور دکتر و استاد تربیت میکند. آییننامه ارتقا، سیستم ارتقادهی و پاداشدهی و نظام کنترل کیفیت باید پاسخگو باشد. سیستم سیاسی و مدیریتی باید پاسخگو باشد که کرور کرور این آدمهای کمسواد را خانم دکتر و آقای دکتر و استاد دانشگاه خطاب میکند.»
علما، روحانیون، استادان بیدار شوید!
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و علوم انسانی خطاب به علما، اساتید، دانشجویان و روحانیون گفت: «دانشگاه فقط متن نیست، منش هم هست و این منش مهمتر از مقاله و متن است. کتاب «دانشگاه به سوی فضیلتِ» جان نیکسون را بخوانید. استدعا میکنم بخوانید! گزارش خانم دکتر جواهری را بخوانید تا ببینید چه اتفاقی در دانشگاههای کشور افتاده است. علما، روحانیون، استادان بیدار شوید! داستان این است که دزدی کردن و استثمار دانشجو در دانشگاه ما هنجار شده است؛ استادی که هیچ سهمی در نوشتن مقالهای ندارد اسم خودش را در نهایت بیشرمی روی مقاله و کتاب میآورد. هزار نوع ناهنجاری در دانشگاهها به نام قانون اعمال میشود».
دکتر فاضلی با انتقاد از سیستم اداری ساختار دانش، گفت: «ما در سیستم اداریای افتادهایم که فقط چیزهایی را که میتوان شمرد، محاسبه میکنیم. کیفیت انسان، اخلاق و منشی که اساس آرمان و رسالت دانشگاه در تمام جهان به ویژه ایران بوده است را فراموش کردهایم و نه تنها فراموش کردهایم بلکه هر کاری برای تحقیر منش انسانی جامعه و دانشگاه انجام میدهیم. این چه سیستمی است که انسانیت انسان را به حاشیه میراند، اما به مقالهاش احترام میگذارد؟»
خاک بر سر آن استاد دانشگاه!
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم انسانی با اشاره به کتاب «مرگ مدرسه» که به زودی به قلم دکتر نظمیه منتشر خواهد شد، ادامه داد: «آموزشوپروش ما گفتمانش انتقادی نیست و آرزو میکنم به زودی کتابهای انتقادی بیشتری درباره آموزشوپروش، آموزش عالی و استادان نوشته شود تا ببینیم ۵۰۰ هزار دکتری که در دانشگاه به عنوان استاد و معلم تدریس میکنند، چه سیستمی را ایجاد کردهاند که از آن جامعهای عصبانی به وجود آمده است.» دکتر فاضلی در پایان سخنرانی خود خاطرنشان کرد: «خاک بر سر آن استاد دانشگاهی که مشکلات را میبینید، اما فقط دلش به این خوش است که توانسته پست و ارتقایش را به موقع بگیرد و ۴۰ سالش نشده استاد تمام شده است و انواع پستها گرفته و رزومههایی دارد که شامل ۴۰۰ مقاله است. خاک بر سر آن دانشگاه و آن سیستم دانشگاهی!»