مِسگران شوشتر، هزار برابر آهنگرانِ بَلخند
محمدعلی آزادیخواه
اخلاق نیک و اندیشهی پویا، بهترین و برجستهترین دارایی پسندیدهی ماست.
اندیشهی پویا، همواره سرمان داد میزند که زندگی را در زیبایی و قدرت جستوجو کنیم و همیشه و پیوسته، هدفی عالیتر داشته باشیم.
یکی از مظاهر بارزِ حجاب درون وفاداری است (هزار مقنعه باشد به از کلاه از آنک/ کلاه و مقنعه نز بهرِ ذلت و خواری است، که از کلاه بسی مردِ ناحفاظ به است/ کمینه مقنعهای کاندرو وفاداری است(ظهیر فاریابی) (از: لغتنامهی دهخدا)
باد به خیال اینکه چیزی زیر کلاه است؛ کلاهبرداری میکند. (چیزی را زیر کلاه داشتن؛ آن را مخفی کردن)
یادِ قدیمها بخیر کلاهمان در هوا میرقصید.(رقصیدن کلاه کسی در هوا: بسیار شادی نمودن،[از شادی کلاه خود را به آسمان انداختن«فرهنگ فارسی معین]). نظیر کلاهش در هوا میرقصید: کنایه از به کمالِ خوشی رسیدن بُوَد.
همین که این تجربه را نداریم که باد کلاهمان را بر میدارد؛ سرمان بیکلاه مانده است. (بیکلاه ماندنِ سَرِ کسی:مغبون و بیبهره شدن او)
پیل زوری و آهن کلاهی، تنها در سایهی کسبِ دانش و تخصص پیدا میشود.(پیل زور: کنایه از مردم قوی و پُرزور است: چو آتش بیامدگَوِ پیل زور/ چو کوهی روان کرد از جا ستور (فردوسی). آهنکلاه: کنایه از شجاع و زورمند: به جز پیل زوران آهن کلاه/ چهل پیلِ جنگی پَس و پُشتِ شاه(نظامی گنجوی)
کسانی که وجدانِ کار و شرافتِ شغلی دارند، بلند کلاه میگردند، (بلند کلاه گشتن: سرافراز شدن، مفتخرگشتن)
تقصیر را قمی میکند، تاوانش را صدبرابر کاشی میپردازد و در کشورهای جهان سوم، مسگران شوشتر، هزار برابر آهنگران بلخند.
اگر بیتخصص و ورود و وقوف، سرِکاری رفتی؛ سرت بیکلاه میماند. بیکلاه در بیتِ زیر، به معنی محروم و بیبهره و بیبرگ و نوا آمده است: سودای عشق در سر مجنون بیکلاه/ با تکمهی کلاه فریدون برابر است(صائب تبریزی)
از این زرنگی، زرنگیتری نداریم که زرنگیِ خودت را خوب مخفی کنی
صاحب اختیار و کارهی اصلی کسی است که رازِ زرنگی خود را حسابی میپوشاند
تا فسقِ طرف بروز داده نشده، همهکاره هموست
اگر دروغ گاهی به نامردی از یک بیچارگی میرهاندت، راست همیشهی خدا رهانندهای پاکنهاد و نیکاندیش است
بدا به حال کسانی که رنگ و ترکیب خوبان را دارند ولی خوب نیستند
از قدیمیها داریم: «شیر که از بیشه درآید، نر و مادگی ندارد. (انسان فهمیده و دلیر و باشهامت که وارد اجتماع میشود و با روشنبینی و شجاعتِ بخردانه، از حق و حقوقش دفاع میکند، چه مرد باشد و چه زن، فرقی نمیکند.)
مردانگی و جوانمردی مخصوص مردها نیست؛ زنها هم میتوانند مردی باشند مردستان و کاری بکنند کارستان.