کجاست سمت حیات؟!
نرگس رجایی
- خاله ازم فال میخری؟!
- آقا یه دشت به من میدی؟!
این عبارتها و مشابه آن را هر کسی که در خیابانهای تهران روزانه تردد دارد و یا در طول روز در یکی از چهارراهها توقف داشته باشد، دست کم یکبار آن را شنیده است.
این صحبتهای کودکانی است که به جای تحصیل علم و دانش، برخورداری از امکانات رفاهی ، غرق شدن در رویاهای کودکی و.... به دنبال معیشت و کسب درآمد در خیابانها ، با انجام نازلترین کارها هستند.
عده ای از آنها برای کمک به خانواده هایشان به دنبال افراد و ماشینها میدوند و عدهای دیگر که در معرض انواع آسیبها و سوءاستفادهها میباشند، خود وسیله کسب درآمد برای کارفرمایانشان هستند.
سرنوشت این کودکان بارها در مجامع مختلف، نهادهای دولتی و غیر دولتی از سوی متولیان امر مورد بحث و آسیبشناسی قرار گرفته است. در همه این نشستها و دورهمیها حرف از ساماندهی کودکان کار است. هر چند که این بحثها، هر از گاهی داغ شده و باز به دست فراموشی سپرده میشود. چندی پیش در خبرها آمده بود که کارکردن کودکان زباله گرد در خیابانها ممنوع است.
حتی ممنوعیت، بدون در نظر گرفتن همه جوانب امر و پیدا کردن یک راهکار مناسب، کودکان را به سمت راهها و شیوههایی دیگر از کسب درآمد راهنمایی خواهد کرد و زمینه سوءاستفاده بیشتر از آنها را فراهم خواهد آورد. کار کودک در بسیاری از کشورها و سازمانهای بین المللی فعالیتی استثماری تلقی می شود. بر اساس آمار سازمان جهانی کار سالانه 250 میلیون کودک 5 تا 14 ساله در جهان محروم از کودکی میشوند.ایران نیز از کودکان کار تهی نیست این کودکان به دلیل کم سن و سال بودن و عدم نظارت دستگاهها، در بسیاری از موارد استثمار شده و حتی بر اساس ارزش واقعی کار خود، حقوق دریافت نمیکنند.آمار دقیقی از تعداد کودکانی که در بخشهای مختلف کار میکنند در دسترس نیست ولی برخی آمارهای غیر رسمی تعداد این کودکان را بیشتر از یک میلیون نفر برآورد کردهاند.
شاید در وهله نخست فقدان وجود خانواده، عنصر اساسی در کارکردن این کودکان به نظر برسد اما واقعیت این است که 95 درصد جمعیت کودکان کار در تهران صاحب خانواده بوده و فقر فرهنگی و اقتصادی خانوادهها آنان را مجبور به کار مینماید. رسیدگی و توانمند سازی والدین این کودکان میتواند در رفع این پدیده تا حدودی موثر باشد.
عمدتاً دو گروه کودکان کار در خیابان وجود دارند که شامل کودکان خیابان و کودکان خیابانی است. کودکان خیابانی گروهی هستند که خیابان محل کار آنها محسوب میشود اما ارتباطشان با خانواده قطع شده و اگر به طور مستمر نیز به خانه رجوع نکنند در هر حال پشتوانه خانوادگی دارند اما کودکان خیابان؛ کودکانی هستند که محل کار و زندگیشان خیابان است.
البته مهم این است که برای تفکیک و رسیدگی به موضوع کودکان کارو برنامهریزی طولانی مدت برای حل مشکلات کودکان خیابانی، بایستی میان کودکان دستفروش، کودکان زبالهگرد و کودکانی که درگیر جرم هستند تفاوت قایل شد.
بانک جهانی، گسترش فرصتهای تحصیلی از راه آموزش در ساعات بیکاری، ارایه خدمات حمایتی به والدین، اجرای دقیق قوانین علیه قاچاق کودک و ...را از جمله راهکارهای دفاع از منافع کودکان میداند.
در هر حال این کودکان بدون داشتن اندک توقعی از زندگی، رها در آشوب خیابانها و پهنه بازارها، هر روز و هر روز بیشتر تحقیر میشوند. هرگز نسیم مهربانی گونههای آنها را نوازش نکرده و نخواهد کرد.
این کودکان سرانجامی جز خیایان ندارند. آیا میشود حکم صادر کرد و گفت زندگی برای این کودکان مرده است؟!
منبع: عصرایران