مدیرانِ هوای مطلوب!
امید محمودزاده ابراهیمی
در خودرو احسان خواجهامیری گوش میکنم که میخواند: «باران که میآید تو میآیی، بارانِ گل، بارانِ نیلوفر.» البته زمانی داشتم این قطعه را گوش میکردم که باران پیوسته چندین ساعت در حال بارش بود و خیابانها بیشباهت به استخر عمومی نبودند. باران که میآید یاد نیلوفر و گل و بلبل نمیافتم؛ بیشتر سعی میکنم از مسیرهایی عبور کنم که خودرو و عابران پیاده را کمتر دچار آبگرفتگی کنم؛ این احساسبازیها گویی به من نیامده!
سالهاست معضل آبگرفتگی معابر سیرجان بدون راهحل ادامه مییابد و مسئولین هم مثل بازیگران یک سریال چندفصلی میآیند و میروند اما خبری از حل مشکل نیست. تعداد دقیق در خاطرم نیست اما فکر میکنم از زمانی که وعده حل این مشکلات را شنیدم 4 فرماندار و 5 شهردار تغییر کردهاند. محمدعلی توحیدی فرماندار اسبق سیرجان از شناسایی کلیه معابر دچار معضل آبگرفتگی در سیرجان خبر داده بود و وعده حل مشکل آنها تا دوسال بعدش را داد. یکی از معابر اصلی آبگرفتگی در همان زمان روبهروی فرمانداری و شهرداری مرکزی بود. بسیار جالب و قابلتامل است که مسئولینی که چنین مشکل به این واضحی در محیط پیرامون کاری خودشان را ندیدهاند چطور از تشکیل ستاد بحران و جلوگیری از بروز مشکلات برای شهروندان سخن میگویند؟
مردادماه سال 1392 عکسهایی از آب گرفتگی شدید خیابانهای خیام و مولوی (که جزو خیابانهای بالای شهر به حساب میآیند) گرفتم که همان زمان در چند خبرگزاری و همین پاسارگاد کار شد. برای چندین سال متوالی با هر بارندگی این خیابانها تبدیل به استخر میشدند. تقریباً 5 سال بعد از انتشار آن عکسها، معضل آب گرفتگی این دو خیابان (پس از انجام لولهگذاری فاضلاب شهری) با تعویض و اصلاح جویها و ایجاد یه کانال زیرخیابانی برای هدایت آب تا حدود 70درصد حل شد اما همچنان دیگر خیابانهای شهر با این معضل درگیر هستند. خیابان نصیری که تبدیل به غول مرحله آخر شده و تمامی تلاشها برای رفع آب گرفتگی آن تقریباً بدون نتیجه مانده است. این خیابان دو بار در طی چند سال گذشته آسفالت و بهسازی شده است اما همچنان در زمان بارندگی داشتن چکمه برای عبور از آن الزامی است.
در همین روزهای بارانی به پردیس دانشگاه آزاد سیرجان میروم؛ جایی که فارغالتحصیلان عمران و شهرسازی از آن بیرون میآیند تا درآینده برخی از آنها در همین شهر و برای همین شهر کار و تلاش کنند. با ناباوری تمام میبینم که این پردیس تازهساز هم از معضل آب گرفتگی مصون نیست. میگویند پیمانکارِ ساخت برخی جاها کمکاری کرده و شیب نامتناسب سطح باعث ایجاد آب گرفتگی شده است. من به عنوان شخصی از بیرون مجموعه؛ نمیتوانم چنین توجیهی را قبول کنم. دانشگاه قرار است نماد پیشرفت باشد؛ محصلانی را فارغ کند که توانایی و دانش و تخصص کافی برای رفع مشکلات داشته باشند اما وقتی با چنین تصویری مواجه میشویم؛ چه چیزی در ناخودآگاه ذهن ما شکل میگیرد؟ قبول میکنیم همیشه باید چنین مشکلاتی بدون راهحل وجود داشته باشند؟ آیا دانشجویان عمران و شهرسازی نباید به عنوان یک پروژه همین مشکل داخل دانشگاه خودشان را (با پشتیبانی دانشگاه و مسئولان) حل کنند که تمرینی برای رفع معضلات آینده باشد؟ اگر من به عنوان دانشجوی رشته شهرسازی و عمران هر روز به دانشگاهی بروم که چنین مشکلاتی در آن عادی جلوه داده شود؛ فردا چه دغدغهای خواهم داشت معضلات شهری و کشوری را حل کنم؟ اگر قرار است پیشرفتی در کشور ببینیم اول باید ببینیم در مدارس و دانشگاهها چه خبر است. حل مشکلات بزرگ نیازمند پشتوانه حل مشکلات کوچک است و قرار نیست با معجزه مشکلی حل شود. به همین خاطر است که وقتی از میدان شهرداری (انقلاب) عبور میکنم، مطمئن میشوم هیچوقت معضل آب گرفتگی در سیرجان حل نمیشود. چون مجموعه عوامل شهرداری وقتی به محیط پیرامون خود توجهی ندارند؛ تشکیل جلسه ستاد بحران و مقابله با آبگرفتگی جز شو و نمایش نیست.
همه این اتفاقات از یک موضوع سرچشمه میگیرد که ما اهل حل مشکل نیستیم و میگذاریم آنقدر مشکل بزرگ شود و به بحران تبدیل شود و بعد با چند سخنرانی و مصاحبه اصل موضوع را پاک میکنیم انگار نه انگار که هزینه مالی، فکری و روحی همه این اتفاقات را مردم دارند پس میدهند. به قول رضا رشیدپور ما مدیرانی داریم که فقط میتوانند در هوای 25درجه؛ مطبوع و مطلوب؛ بدون آلودگی و سیل و زلزله و سایر بحرانها به مدیریت خودشان ادامه دهند و آیندهای درخشان به مردم وعده بدهند.