بررسی تاثیرات شیوع بیماری کرونا بر اقتصاد ایران:
مدیریت بحران ما از مدیریت ثباتمان بهتر است
هدی رضوانی
بیش از یک ماه است که سایه ترس را بر سر دنیا افکنده و نامش که میآید، هراس در دل همه جان میگیرد. کرونا؛ ویروسی که با آمدنش رونق زندگی را از بین برده و خیلیها را خانهنشین کرده. بسیاری از مشاغل و ارگانهای مهم را به تعطیلی کشانده و در یک کلام؛ کاری کرده که خیلی دوستش نداشته باشیم. تعطیلی بسیاری از کسب و کارها به منظور پیشگیری از شیوع کرونا و کمرنگ شدن مراودات کشورها با هم ضربههای اقتصادی زیادی بر پیکر این کشورها وارد آورده و ایران را هم بینصیب نگذاشته است.
جلوگیری از رکود اقتصادی کار کارشناسانه میطلبد
حسین فتحی دکترای اقتصاد و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه شیوع بیماری کرونا در سطح کشور منجر به تعطیلی بسیاری از کسب و کارها شده، در خصوص تاثیر این بیماری بر اقتصاد کشور میگوید: با ادامه و گسترش بحران رشد اقتصادی جهان حدود یک دهم درصد کاهش پیدا میکند یا به عبارتی در حدود ۱ تریلیون دلار هزینه بر اقتصاد جهانی وارد میشود. کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست. دامنه اقتصاد ایران در چند سالی که دوباره تحریم شد، حدود 5/9 درصد کوچکتر شد. همزمانی کرونا با قرار گرفتن ایران در لیست FATF شوک مجددی بر پیکره اقتصاد ایران وارد نمود. از یکسو صادرات ارزی با هزینه بالاتر صورت میگیرد و از سوی دیگر با بسته شدن مرز مالی، تجاری، زمینی و هوایی امکان تجارت با سایر کشورها به خصوص چین، عراق، ترکیه و... تحت فشار قرار گرفته که بر تولیدات داخلی تأثیر خواهد گذاشت و سبب بیکاری افراد و سرمایهها در یک اقتصاد میشود. وی در پاسخ به این سوال که شیوع بیماری کرونا بیشتر در چه حوزههایی از اقتصاد ایران تاثیر گذاشته؟ میگوید: این بحران باعث میشود بسیاری از مشاغل در ایران از بین برود. از جمله مشاغلی که تحتالشعاع قرار گرفته، حملونقل عمومی، توریسم و عدم فعالیت هتلها و رستوران، کاهش معاملات و تولید در بخش مسکن، رکود مراکز آموزشی، رکود مشاغل خصوصی به ویژه کاهش خریدهای شب عید، افزایش هزینه بهداشت، رکود در بخش تولیدات صنعتی به خاطر کاهش تجارت، از بین رفتن خدمات نظافت ساختمانی، افزایش هزینههای درمانی و کاهش خدمات دولتی اشاره کرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه تاثیر این بیماری بر رکود برخی از مشاغل در داخل کشور تبعات منفی خواهد داشت، اضافه میکند: در حال حاضر به علت کسری بودجه، کشور درگیر یک تورم ۴۰ درصدی است که موجب خلق نقدینگی و چاپ پول میشود. همچنین دولت تصمیم دارد تا این کسری بودجه را از طریق مالیات جبران نماید. بنابراین بر اقتصاد ایران شوک وارد شده و باعث تشدید رکود در اقتصاد میشود. از طرفی رکود اقتصادی خود سبب افزایش بیکاری میگردد و این بیکاری سرمنشاء تبعات اجتماعی بسیاری است که خود مجدداً سبب افزایش هزینههای اجتماعی و اقتصادی بر پیکره اقتصاد شکننده کشور میشود. در واقع میتوان گفت؛ تمامی این عوامل به صورت زنجیر به یکدیگر متصل هستند. وی در خصوص این تبعات منفی عنوان میکند: تبعاتی چون افزایش چکهای برگشتی، قاچاق، دزدی، اختلاس، قتل، طلاق و... باعث افزایش هزینههای عمومی دولت میشود. آن هم در شرایطی که با کسری بودجه شدید روبهرو هستیم و باید هزینهها را کاهش دهیم. البته لازم است یادآور شوم که افزایش هزینهها، چاپ پول را به دنبال دارد زیرا در شرایط تحریم به سر میبریم و درآمد نفتی شدیداً کاهش پیدا کرده و درآمد مالیاتی نیز با توجه به رکود توانایی افزایش چندانی ندارد که خود مجدداً سبب شوک ارزی و به تبع آن افزایش قیمتها در داخل کشور میگردد. فتحی برای جبران خسارات وارده توسط بیماری کرونا در داخل کشور راهکارهایی در نظر دارد و میگوید: در حال حاضر کشور در شرایط حساسی به سر میبرد و در تاریخ صد ساله خود این شرایط به ندرت اتفاق افتاده. همانطور که در مورد بیماری کرونا متخصصان این اپیدمی را مدیریت میکنند، در حوزه اقتصادی هم لازم است که کارشناسان خبره اقتصادی بر چگونگی تهیه و تنظیم بودجه نظارت داشته باشند و با کارشناسی علمی سعی کنند که این شرایط را به سمت بهبودی اقتصادی رهنمون شوند.
وی ادامه میدهد: یکی از کارهایی را که کشور هنگکنگ در شرایط بحران انجام داد میتوان به عنوان الگو در نظر گرفت. هرچند که کشور هنگکنگ دارای یک اقتصاد باز است و با اقتصاد دولتی ما بسیار متفاوت است. دولت هنگکنگ در گام نخست همه دانشگاه ها و ادارههای دولتی را تا اوایل اردیبهشت تعطیل کرد، مرزهای خود را بست و خیلیها را به کشور خودشان بازگرداند، سیاست اطلاعرسانی شفاف را در پیش گرفت، افرادی را که احتمال آلودگی داشتند قرنطینه نمود و مهمتر از همه هزینه برق خانوارها را که حدود ۱۲۰ دلار در ماه است رایگان کرد و به همه شهروندان ۱۲۰۰ دلار یارانه پرداخت کرد تا خسارات تعطیلی کسب و کارهای خصوصی تا حدودی جبران شود. البته روی دیگر سکه را نیز باید در نظر گرفت که هزینه تعطیلی یک روز کشور برابر با ۲۴۵۸ میلیارد تومان است که سهم کسب و کارهای کوچک در آن خیلی زیاد است. حال با توجه به شرایط کشور میطلبد که یک تصمیم کارشناسی شده و عقلانی در این مورد گرفته شود تا میزان خسارتهای وارد بر اقتصاد به حداقل برسد.
در عبور از هر بحران، باید 3 فاز را پشت سر گذاشت
علاوه بر رکود اقتصادی که بر اثر کرونا در کشور سیطره پیدا کرده، تبعات اجتماعی این بحران را نیز نباید نادیده گرفت. علی سوندرومی دکترای جامعه شناسی و پژوهشگر برای عبور هر جامعه از یک بحران سه فاز در نظر میگیرد و میگوید: هر زمان که یک بحران در جامعه ایجاد میشود، جامعه درگیر معمولاً سه فاز را پشت سر میگذارد. اولین فاز، فاز روانی ماجرا است. هر اتفاقی میافتد یک واکنش در مقابل آن داریم. هرچه احساس خطر طبیعی که وجود دارد به سمت ترس بیمارگونه و اختلالی حرکت کند، فاز روانی پرهزینهتر و بیمارگونهتر میشود. در شرایط فعلی که این بیماری به وجود آمده، مردم به لحاظ جنبه احتیاطی و ترسی که وجود دارد از نظر روانی حساستر شده و به دنبال راهحل میافتند. ممکن است دایره این احتیاط فراتر رفته و به یک ترس اختلالی تبدیل شود. در این حالت افراد جامعه ناامید میشوند و به رفتارهای غیرعاقلانه و نادرست که منجر به کاهش تابآوری آنها میشود، روی میآورند. وی اضافه میکند: بالطبع هرچه معقولتر و با تابآوری بالاتر از فاز اول که شوک روانی به جامعه وارد میکند عبور کنیم، وقتی وارد فاز دوم که فاز کنترل، پیشگیری و برخورد واقعی است، میشویم، تبعات و هزینه کمتری برای جامعه وجود خواهد داشت. فاز دوم به معنای پذیرش جمعی برای کنترل بیماری و مقابله با بحران است. در این مرحله جامعه متناسب با وضعیتی که از فاز اول عبور کرده، شروع به پیشگیری میکند. اگر با حال خوب به فاز دوم وارد شده باشیم، جامعه با حداقل هزینه شروع به مقابله میکند. همیاری و همراهی وجود دارد، دستورالعملها و پروتکلها رعایت میشوند و به نوعی هزینه تمام شده مقابله با بحران به شدت پایین میآید و بحران هم خیلی سریع کنترل میشود. اما اگر با حال بد و ترس اختلالی وارد فاز دوم شویم، هزینه بحران بسیار بالا میرود. نوع کنترل و مقابله با بحران هم پرهزینه خواهد شد. ممکن است جامعه هزینههایی را بپردازد که نیازی به آنها نیست. افراد جامعه به خاطر حال خرابی که دارند ممکن است از روشهایی استفاده کنند که بیماری را تشدید کند و اصلا کاربرد ندارد و هزینه بعدی برای جامعه ایجاد کند. به خاطر آشفتهبودن شرایط ممکن است به مسایلی بپردازیم که اصلاً ربطی به این موضوع ندارند و انرژی جامعه هدر رود.
وی خاطرنشان میکند: هرچه درایت و مدیریت کنترل شدهتر باشد، عبور از فاز دوم راحتتر است و هرچه درایت و مدیریت کمتر باشد با هزینه بالاتری تمام میشود. فاز سوم، فاز هزینه اجتماعی،اقتصادی بحرانی است که با آن روبهرو هستیم. بخشی از هزینه روانی و اقتصادی را قبلاً پرداخته و به فاز سوم آمدهایم. هرچه دو فاز قبل را بهتر پشت سر گذاشته باشیم، جامعه آسیب کمتری دارد و ساختار اقتصادی،اجتماعی هم کمتر در هم میریزد. اما هرچه دو مرحله قبل نامعقولتر سپری شده باشد، فاز سوم پرهزینهتر خواهد بود. در این فاز کسب و کارها تحت فشار قرار میگیرند چون اساس کسب و کار مشارکت و اعتماد عمومی است و هرچه این اعتماد بیشتر باشد، جامعه سریعتر به حالت طبیعی خود برمیگردد.
به صورت معقول از فاز اول عبور کردیم
این پژوهشگر برای تاثیر فاز اول و دوم بر فاز سوم یک ضریب در نظر گرفته و عنوان میکند: جامعه در هر صورت باید به حالت عادی برگردد، اینکه در این برگشت چقدر هزینه بپردازیم مهم است. این سه فاز به هم مرتبط هستند و اگر دو فاز قبلی خوب طی شده باشد اقتصاد کمتر با شکست روبرو میشود. یک موضوع دیگر هم که وجود دارد فراگیر شدن بحران است. مثلاً در حال حاضر ما تنها کشوری نیستیم که درگیر کرونا شده است. اگر ما تنها کشوری نباشیم که درگیر هستیم و الگوهای بیشتری وجود داشته باشد که با ما همدرد باشند، میتوانند عمق این بحران را کاهش دهند. وی تصریح میکند: وقتی یک کشور به تنهایی درگیر یک موضوع است با اینکه کمکهای بیرونی بیشتری دریافت میکند اما هزینه درونی بالاتری را باید پرداخت کند. اما وقتی کشورهای دیگر هم درگیر باشند یک نوع همدلی و همدردی در جهان اتفاق میافتد که طبقات بحران را کمتر میکند.
شرایط جامعه ما قبل از ابتلا به کرونا و به دلیل حوادث چند ماه اخیر شرایط مستعد بحران بوده و از اواسط زمستان تا انتخابات اتفاقاتی که افتاد جامعه را از نظر روانی آسیبپذیرتر کرد و واکنش روانی جامعه بالا رفت. بنابراین با شروع کرونا با حال بدی وارد فاز اول شدیم. شبکههای اجتماعی هم متاسفانه به این قضیه دامن زدند و با ارایه نظرات غیرکارشناسی و منفعتطلبانه تابآوری اجتماعی را پایین آوردند. این نکته را هم یادآور میشوم که پتانسیل ارزشهای درونی جامعه ایران بالاست و وجود فاکتورهایی مثل گذشت، ایثار، فداکاری و روحیه متعالی توانست در شرایط بحرانی کمککننده باشد. درست است جامعه از یک طرف آسیبپذیر شده و درگیر بحران است اما از طرف دیگر وجود ارزشهای متعالی باعث شده به یک تعادل برسیم و شدت خسارت کاهش پیدا کند. ما در ابتلا به کرونا کمکم داریم وارد فاز دوم میشویم و شوک ناشی از این موضوع دارد مراحل آخر را طی میکند.
به نظر میرسد جامعه ایران با وجود التهابات قبلی به صورت معقول از فاز اول عبور کرده اما در فازهای بعدی باید دید سیستم اجرایی چگونه عمل میکند. باید این مراحل را پشت سر بگذاریم و بعد برآورد کنیم که چه خساراتی بر جای گذاشته. از نظر من خسارت وارده خارج از عرف جهانی نیست. ما جامعهای هستیم که در شرایط بحرانی با اینکه زیاد غر میزنیم اما چندان هم بد عمل نمیکنیم. به نظر میآید در این مرحله ما یک برگ برنده داریم و آن توان مدیریت در بحران است. یعنی علیرغم اینکه نشان دادهایم در شرایط ثبات نمیتوانیم امور را مدیریت کنیم اما در شرایط بحران مدیریت خوبی از خود نشان دادهایم.