این چشم سفیدی کار دستمان میدهد
رضا مسلمیزاده
رعایت نسبی شرایط بروز و شیوع کرونا در ایام نوروز و تغییر عمده در سبک دید و بازدید و سفرهای نوروزی و سیزده بدر باعث شده بود خوشبینانه به روزهای افول این بلای از چین آمده فکر کنم و دلم میخواست اولین نوشتهام در سال نو جنسی از امید داشته باشد و لحظهای خوش و مفرح را برای خوانندگان این نوشته در روزهای قرنطینهی خانگی بسازد. اما مشاهدهی رفتارهمشهریان گرامی در عصر یکشنبه آب سردی بود که تمام تصورات پیشین را از ذهنم پاک کرد گویی که در رویایی شیرین فرو رفته باشم و ناگهان از خواب برخاسته و با واقعیتی فاجعهبار روبهرو شده باشم. انگار نه انگار که ویروسی با رفتار ناشناخته و مرگبار در زندگیمان پرسه میزند و از این سو به آن سو میرود. گویا بحرانزیستی و تماس دایمی با فاجعه ما را چندان پوستکلفت و بیاحساس کرده است که تا مرگ در خانه خودمان را نکوبد و عزیزی را از ما نرباید چشممان به حقایق باز نمیشود.
همشهریان گرامی این ماسکها و دستکشهای پلاستیکی از ما موجوداتی رویینتن و ضدضربه نمیسازد. بسیاری از ما بیآنکه خودمان خبر داشته باشیم ناقلان خاموش ویروس کرونا هستیم. بیرون آمدن افراد سالمند در این شرایط بیش از همه برای خودشان خطرناک است. قدم زدن با جگرگوشههای دلبندتان در پارکها فاجعه به بار میآورد. مرگ یکی از این عزیزان بر اثر ابتلای به این ویروس هم خبر خوشایندی نیست. میدانیم که خانهنشینی سخت است و حوصلهی پیر و جوان و کودک و میانسال را سر میبرد اما یادمان باشد شرایط عادی نیست.
من از این همه خیرهسری و چشم سفیدی همشهریهای عزیز و گرامی خویش که در عبور اجباری از خیابان دیدم، هم متعجب و هم بیمناکم. سعی کردم در حد خویش بر عواقب این رفتارهای پرخطر و بیخیال هشدار دهم. میدانم که بسیاری از این حاضران در خیابان از زبانهای مختلف و بسی معتبرتر از من پیام در خانه ماندن را دریافت کردهاند اما ماجرا را جدی نگرفته و خطر را باور نکردهاند. هرچند اگر این سخن بنده یک نفر را به ماندن در خانه و بیرون نیامدن ترغیب کند بدان راضیام.
زمان گلهگزاری نیست. فردایی که دیگر ویروس کرونا تهدیدی جهانی نباشد، حرفهای بسیاری برای گفتن و شنیدن داریم اگر تا آن روز زنده بمانیم. اکنون زمان التماس و خواهش و تمنا برای ماندن در خانه است. برای بازی و قدم زدن در کوچه و پارک و خیابان فرصت بسیار است اگر در خانه بمانیم و به جان دیگران بیمناک باشیم. خطر فقط بیماری و مرگ خودمان نیست. ما میتوانیم با این رفتار سبکسرانه جانهای عزیز دیگران را تهدید کنیم؛ ناقل باشیم بیآنکه خود بدانیم. ما سفیران بیخبر و نادان مرگ هستیم و چنین بیمبالاتیهای حتما یقهی خودمان را هم خواهد گرفت.